راضیه محمدی ::
پنج شنبه 86/6/8 ساعت 11:28 عصر
تقدیم به او : خودش می فهمه کیه
· یاد باد آنکه نهایت نظری با ما بود
روزگار غریبی است نازنین
· دهانت را می بویند مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
· دلت را می پویند مبادا شعله ای در ان نهان باشد
·
· روزگار غریبی است نازنین
· و عشق را در کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند
· عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
·
· در این بن بست کج و پیچ سرما
· آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند
· به اند یشیدن خطر مکن
· روزگار غریبی است نازنین
·
· آنکه بر در می کوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است
· نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
· آنک قصابان اند بر گذر گاه زمان مستقر با کنده و ساتوری خون آلود
·
· روزگار غریبی است نازنین
·
· و تبسم را بر لبها جراحی می کنند و ترانه را به آن
· شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
·
· کباب قناری بر اتش سوسن و یاس
·
· روز گار غریبی است نازنین
· ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
· خدا را در پستو خانه نهان باید کرد
· خــدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
· خـــــدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
·
·
نوشته های دیگران()