تو نميدوني من چه کشيدم وقتي که گفتي تورو نميخوامباو ر ندارم که ديگه نيستي حالا تو رفتي من اينجا تنهاميه شاخه گل و يه قصه تلخ وقتي که گفتي تورو نميخوامخيال مي کردم ميخواي بترسم شايد هنوزم باور نکردمچشماي گريون دست هاي خسته دوري چشمات منو شکستهرنگ اون چشمات چشمهاي سياهت زد زيره دلت دستامو بستهشايد يه حسود چشمون زده بگو کي ما رو تنهايي ديدهولي ميدونم تو آسمونها قصه ما رو يکي شنيدهتو باور نکن هر کي بهت گفت پيشت ميمونم پيشت ميمونمباور ندارم که ديگه نيستي تا ته دنيا از تو ميخونم